اصطلاحات فوتبالی مهم در انگلیسی
با توجه به شروع شدن مسابقات یورو، تصمیم گرفتیم مطلبی در خصوص اصطلاحات مهم فوتبالی منتشر کنیم. محتوای پیش رو را ممکن است در هیچ کلاس انگلیسی پیدا نکنید. در این مطلب سعی شده لغات فوتبالی پرکاربردی که در گزارشها به کار میرود و معنای آنها به راحتی قابلتشخیص نیست آموزش داده شوند.
1. Division در لغات فوتبالی
این لغت به معنای دسته است. در لیگ فوتبال تمامی کشورها تیمها در دستههای مختلف قرار میگیرند. بنابراین، Division 1 یعنی لیگ دسته اول فوتبال و از یک باشگاه دسته دومی تحت عنوان second division club یاد میشود.
2. Prolific goal scorer
این لقب به بازیکن گلزنی داده میشود که در گلزنی بسیار موفق بوده و شمار گلهای آن قابل توجه است. برهمین اساس عبارت the most prolific goal scorer of the decade به معنای پرکارترین گلزن دهه به فوتبالیستی گفته میشود که در یک دهه عمر فوتبالی خود گلهای بسیاری را به ثمر رسانده و از سایر گلزنها بهتر عمل کرده است.
3. National anthem
این لغت به معنی سرود ملی است. در بازیهای ملی قبل از شروع بازی، سرود ملی کشورهای حاضر در مسابقه پخش میشود. برای مثال:
.before the game started, all the spectators had been singing the national anthem of their country
قبل از اینکه بازی شروع شود، همه تماشاگران سرود ملی کشورشان را خواندند.
4. Runner-up
لغت runner-up به معنی تیم دوم تورنمنت یا نایب قهرمان است. برای مثال Argentina were runners-up in football World Cup 2014 in Brazil. به این معنی که آرژانتین در جام جهانی ۲۰۱۴ در برزیل نایب قهرمان شد.
5. Fixture در لغات فوتبالی
یکی دیگر از لغات فوتبالی که نمیتوان آن را به صورت تحتاللفظی ترجمه کرد fixture است. این لغت در فوتبال به معنی بازی، مسابقه، تقابل و رویارویی است. بنابراین، list if this season’s fixtures به معنی فهرست تقابلهای این فصل فوتبال، با برنامهی بازیهای این فصل است.
6. Underdog
معنی لغوی این لغت توسریخور یا بازنده است؛ اما در لغات فوتبالی آن را از پیش باخته ترجمه میکنیم.
مثال:
.Villa Real surprised everyone with their win against Barcelona as they’ve always been the underdog in the Spanish league
ویارئال با پیروزی مقابل بارسلونا همه را شگفتزده کرد؛ زیرا آنها در لیگ اسپانیا همیشه از پیش بازنده بودند.
7. Boo
این لغت به معنی هو کردن است. در لغات فوتبالی Boo زمانی استفاده میشود که تماشاگران شروع به هو کردن بازیکنی میکنند. برای مثال some of the audience started booing به این معنی که بعضی تماشاگران شروع کردند به هو کردن.
8. To be robbed
زمانی استفاده میشود که تیمی تصور میکند که امتیاز بازی از او دزدیده شده است و آنها ناجوانمردانه بازی را واگذار کردهاند.
مثال:
The referee was totally biased and sided with the other team. We should have won, we were robbed.
داور کاملا به نفع تیم حریف گرفت. ما باید پیروز میشدیم. ما به داور باختیم.
9. Promote / Promotion
پروموشن در فوتبال یعنی صعود به دسته بالاتر. بنابراین، اگر بخواهیم بگوییم آنها به لیگ دسته اول صعود کردند میگوییم:
They have been promoted to the First Division.
10. Relegate / Relegation
این لغت نقطهی مقابل لغت قبلی و به معنای سقوط به دستهی پایین تر است. برای مثال: We were relegated to the Fourth Division last year: ما سال گذشته به دستهی چهارم سقوط کردیم.
11. Pep talk
در ورزش pep talk به صحبت کوتاه تهییج کننده گفته میشود. مثلا یک مربی یا کاپیتان به بازیکنان به نحو هیجانانگیزی صحبت میکند و از آنها میخواهد که محکم بازی کنند و تا لحظهی آخر تسلیم نشوند.
Ghalenoee gave Iranian team a pep talk: قلعه نوعی با تیم ایران صحبت انگیزشی انجام داد.
12. Boot
معنای لغوی boot چکمه و پوتین است اما در فوتبال به معنی محکم زیر توپ زدن است. بر همین اساس وقتی میگوییم که the goal keeper booted the ball up the field به این معنی است که دروازهبان توپ را به بالای زمین شوت کرد.
13. Equalizer
اکولایزر شاید شما را به یاد تنظیمات پخشکنندهی موسیقی بیاندازد اما در فوتبال به معنی گل تساویبخش است.
مثال:
Germany scored the equalizer with only 5 minutes to go.
آلمان تنها پنج دقیقه مانده به پایان بازی، گل تساوی را به ثمر رساند.
14. Concede a goal
گل خوردن. Concede a goal یعنی تیمی نتوانسته است جلوی گلزنی حریف را بگیرد و گل دریافت کرده است.
Persspolis Concede 18 goals in 30 matches.
پرسپولیس در ۳۰ مسابقه ۱۸ گل دریافت کرد.
15. Score a goal
گل زدن. از این فعل زمانی که تیمی گلی به ثمر برساند استفاده میکنیم.
He has scored 10 goals so far this season.
او تا اینجای فصل ۱۰ گل به ثمر رسانده است.
در این مطلب تلاش شد لغات فوتبالی که ممکن است در ترجمهی تحتاللفظی باعث خطای زبانآموز شوند را فهرست کنیم و با ذکر مثال به توضیح معنای آنها بپردازیم. قطعا لغات فوتبالی به این ۱۶ لغت محدود نمیشود و موارد بسیاری وجود دارد که برای اینکه بتوانید یک مسابقهی فوتبال را با گزارش انگلیسی تماشا کنید یا سایتهای خبری فوتبالی را دنبال کنید، باید مطالعهی خود در زمینه لغات فوتبالی را افزایش دهید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.